محمدعلی توفیقی
اغلب کسانیکه گذرشان به "سنندج" افتاده است و در دامنههای سکرآمیز آبیدر "بلند و استوار" شهر دفها و مسجدها را به زیبایی و نشاط ستودهاند لابد در حاشیه یکی از خیابانهای اصلی شهر، مسجد "ادب" را نیز به یاد میآورند و یا نام خیابان و مجتمعهای آپارتمانی "ادب" را حداقل برای یکبار شنیدهاند. اما هیچکدام از اینها برای معرفی "مهندس بهاءالدین ادب" نماینده فقید مردم شهرهای سنندج، کامیاران و دیواندره در مجلس شورای اسلامی که سال قبل در چنین روزهایی به سینه گرم بهشت محمدی سپرده شد، شناسه کامل و گویایی نیست. گرچه او در یکی از اصیلترین خانوادههای کردستان به دنیا آمده بود و از سرمایهداران کارآفرین ایران محسوب میشد اما بازهم تنها این افتخارات نبود که ادب را به شخصیتی برجسته و قابل احترام برای عموم مردم کردستان و خواص کشور تبدیل کرده بود زیرا چه بسا دولتمندان و نامدارانی که در همین شهر و دیار زیسته بودند و اینک از آنان نه نامی مانده است و نه نشانی!
اوج گیری جایگاه مهندس ادب در افکار عمومی بی اعتماد جامعه کردی که توهم توطئه و خودزنی، فضای غالب و تحمیل شده بر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی این مناطق را تشکیل می دهد، یک پدیده نادر بود که مهمترین ویژگی شگفت انگیز آن استمرار ش در زمان حیات خود او بود که با انتخاب مجدد و کسب آرا بیشتر و ارتقا موقعیت این نماینده مردمی برای بار دوم بیش از پیش تحکیم شد .او این توجه و اقبال همگانی را تا لحظه مرگ با خود داشت بگونه ای که یکی از کم نظیرترین مراسمهای تشیع جنازه که با حضور اقشار مختلف و از اقصی نقاط کشور برگزار شد را به حافظه تاریخی کرد و کردستان سپرد.
خوشبختانه مهندس ادب در نتیجه عملکرد مثبت و تلاشهای پیگیرانه، خود مصداق این کلام گلایه آمیزش نشد که هموراه می گفت:ما کردها قدر شخصیتها یمان را خوب نمی دانیم و معمولا تا طرف زندان نرود قبولش نمی کنیم و می پنداریم که با جاهایی سر وسری دارد! تازه زندانی هم که شد اگر بعد از سالها بیرون آمد می گوئیم چه زود آزاد شد لابد کسی را لو داده است! از دنیا که رفت قهرمانش می کنیم و در رسایش شعر و حماسه می سرائیم!البته او این کلام را نه برای سرزنش، که از دید آسیب شناسانه جامعه بلازده کردی بیان می کرد زیرا این جامعه را بخوبی می شناخت و دوست داشت که اینگونه نباشد چه که او خود سیاست ورزی را در سخت ترین دوره حیات ملت کرد آزموده بود.
ورود مهندس ادب به مجلس شورای اسلامی با آغاز فصل جدیدی از حیات سیاسی کردهای ایران همزمان بود . دوره ای که می توان مهمترین خصوصیت آن را گسست دو قطبی جاش- باش و یا خائن- خادم به حساب آورد.این تقسیم بندی ساده انگارانه که حاصل برخوردهای خونین سالهای آغازین انقلاب و وقایع کردستان بود در نتیجه تلاشهای برخی گروهای خاص عملا فضای دوقطبی در جامعه کردی ایجاد کرده بود که هر نوع همکاری با نظام نوپا را نوعی خیانت به "مردم کرد" تلقی می کرد و سیاست ورزی مسالمت آمیز نیز در سایه چنین تحریم سنگینی به حالت تعلیق درآمده بود. بغیر از سالهای 57 تا 59 که تحت تاثیر فضای باز آن روزها، کردستان نیز از یک نشاط سیاسی و تکثر قابل قبول برخوردار بود تا مقطع انتخابات مجلس پنجم، فضای اجتماعی کردستان نسبت به مسائلی نظیر انتخابات و فعالیتهای سیاسی واکنش مثبت چندانی از خود نشان نمی داد اما بعد ازپایان جنگ ایران وعراق و به حداقل رسیدن فعالیتهای مسلحانه گروههای اپوزیسیون، اندک اندک یخهای بی اعتمادی و فاصله شروع به ذوب شدن نمود و جمع زیادی از نخبگان کرد به این نتیجه رسیدند که با قهر سیاسی نمی توان به توسعه، آبادانی و یا حقوق مردم کرد دست یافت، درنتیجه چنین تحلیل منطقی بود که انتخابات مجلس پنجم برای اولین بار شاهد حضور کاندیداهای بود که خارج از دایره هواداران و طرفداران قدیمی جمهوری اسلامی در کردستان تعریف می شدند و بی شک در این زمینه تابو شکنی اصلی را مرحوم مهندس ادب انجام داد.این مشارکت جویی فعال همچنان ادامه یافت و در دوم خرداد 76 به اوج خود رسید گرچه هدف این یاداشت تحلیل این روند نیست اما متاسفانه این رفتار مترقی کردها از سوی حاکمیت هرگز پاسخ شایسته ای نیافت و در نتیجه بازگشت به رویکرد امنیتی در خصوص مسئله کرد و تداوم سیاست مشت آهنین با کاهش مجدد و شدیدتر مشارکت کردها در امور سیاسی و اجتماعی مواجه شدیم. از سویی عدم استفاده مناسب ازفرصتهای بالقوه ای که حضور چهرههایی نظیر مهندس ادب برای کاهش شکاف دولت-ملت و ایجاد آشتی ملی در مناطق کردنشین ایجاد می نمایند، خسران بزرگی است که تهدیدمنافع ملی و کاهش همبستگی اجتماعی از جمله تبعات آن است.
گرچه بدلیل تفاوتهای اساسی فضای سیاسی کشور در دورههای پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی و ویژگی منحصربفرد نمایندگی در مناطقی مانند کردستان، مرحوم ادب با درایت، هوشمندی و آینده نگری، در دوره اول نمایندگی اش گفتمان کاملا متفاوتی در مقایسه با دور دوم از خود نشان داد اما در مجموع قضاوت مردمی در مورد عملکرد ایشان مثبت و قرین به موفیقت بود بگونه ای که او امروز به محک و معیاری برای سنجش نمایندگان مناطق کردنشین تبدیل شده است.
فضای باز پس از دوم خرداد 76 و شور و شوقی که جنبش اصلاحی ملت ایران آفریده بود فرصت مناسبی ایجاد نمود تا کردها نیز در همراهی با این جریان، مطالبات تاریخی خود که در راستای دمکراتیزاسیون جامعه ایران است را مطرح نمایند که در این میان "فراکسیون نمایندگان کرد" مجلس ششم و در راس آن مهندس ادب نقش اساسی را بعهده داشتند.
بدون شک قبل از مهندس ادب مشکلات مبتلا به کردستان و کردها بارها و بارها توسط افراد مختلف و در مقاطع زمانی متفاوتی مطرح شده بود و حتی روزگاری موضوع درگیریهای نظامی و سبب جنگ و خونریزی در کردستان نیز شده بود اما واقعیت این است که تنها در مجلس ششم فضا و امکانی برای پیگیری مطالبات کردها، رفع تبعیضهای قومی و مذهبی و استیفای حقوق ملت کرد در پارلمان(تازه آنهم فقط در حد طرح موضوع و بیان مشکلات) فراهم شد که انصافا طرح این مسئله مدیون شجاعت و پیگیریهای مهندس ادب در کنار نمایندگان دیگری نظیر دکتر جلالی زاده بود.
خطابهها و سخنرانیهای مهندس ادب در مجلس ششم پیرامون مسائل کردها و درخواست جسورانه رفع تبعیضهایی که حتی تا امروز برخی مسئولین از قبول آنها سرباز زده اند، زمینههای نفوذ روز افزون این وکیل شایسته کرد را در عمق قلب و جان مردم فراهم کرد و امروزه در کردستان کمتر جا و مکانی را می توان یافت که آوازه دفاعیات مهندس ادب از حقوق ملت کرد بدانجا نرسیده باشد.
به باور بسیاری آنچه که از ادب شخصیتی برجسته و چهره ای محبوب در میان عموم ساخته است نه ثروت او بود و نه احداث کارخانه و ایجاد جاده بلکه پایمردی اش برای رفع تبعیضهای قومی و مذهبی و استیفای حقوق ملت کرد بود که او را به یکی از چهرههای ماندگار این قوم مظلوم و ستم کشیده تبدیل کرد.یادش گرامی باد.
نظرات